سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ در صفت مؤمن فرمود : ] شادمانى مؤمن در رخسار اوست و اندوه وى در دلش . سینه او هرچه فراختر است و نفس وى هرچه خوارتر . برترى جستن را خوش نمى‏دارد ، و شنواندن نیکى خود را به دیگران دشمن مى‏شمارد . اندوهش دراز است ، همتش فراز . خاموشى‏اش بسیار است ، اوقاتش گرفتار ، سپاسگزار است ، شکیبایى پیشه است ، فرو رفته در اندیشه است ، نیاز خود به کس نگوید ، خوى آرام دارد ، راه نرمى پوید . نفس او سخت‏تر از سنگ خارا در راه دیندارى و او خوارتر از بنده در فروتنى و بى آزارى . [نهج البلاغه]

روز معلم بر چه کسی مبارک ؟!

در زمانهای قدیم پادشاه مستبدی بود که وزیری فرزانه و حکیم داشت . از بد حادثه پادشاه ادعای فضل و کرامت بسیاری هم داشت . روزی در میان حاضرین در مجلس پادشاه بحثی در خصوص علم و ادب درگرفت و وزیر فرزانه با ذکر دلائل بسیار ملاک فضیلت و رشد انسانی را تربیت خواند . پادشاه که تا بحال از دریای حکمت وزیر زیاد خیس شده بود ، اعلام کرد که ای وزیر آنچه گفتی نمی پذیرم و ملاک در ادب است و علم . این را در مجلس بعد که هفته آینده است بر تو اثبات می کنم . اگر اثبات کردم که گردنت را می زنم و اگر نه ،  آن کنم که تو خواهی .
هفته ای گذشت و همه چشم انتظار که شاه از چه رازی پرده برمی دارد و وزیر را چه خواهد کرد ؟
مجلس آراسته شد و وزیر پرهیزگار و فرزانه و دیگران به احترام ورود شاه از جای برخاستند و منتظر اجازه او برای جلوس ماندند که شاه دست ها را برهم زد و پرده ها کناری رفت و همگان با حیرت بسیار دیدند که گربه هایی پشت پرده ها بر روی دو پای خود ایستاده اند و هریک شمعدانی با شمع روشن در دست دارند .

                                                  
شاه گفت چه شد وزیر ؟! دیدی ادب بر ایشان چه اثر کرد ؟
در اینجا وزیر اجازتی خواست و دست در همیان خود کرد و چند موش را کف تالار رها کرد .
در این حال ناگهان گربه ها دست از نمایش برداشتند و شمعدانها به کناری انداختند و در پی موشها به چهار طرف تالار دویدند .
دراینجا وزیر رو به پادشاه و جمع انگشت به دهان مانده گفت :
آنچه با ایشان کردی ادب آموختن بود . ادب روی سایر هوا و میل های انسان می نشیند و آنها را فقط می پوشاند و چنان که دیدی با کوچکترین محرکی سر بر می آورد و آنکس را به حال سابق بر می گرداند . چنان که این گربه ها با دیدن موش غریزه مخفی شده تابشان را گرفت و سر برآورد . 
اما تربیت غرایض و امیال را حذف و تعدیل می کند و مجالی برای رسیدن به کمال ایجاد می کند .
من دانستم که به کاری با گربه ها مشغول شده ای و با توکل بر خدا و دانستن این معانی این چند موش را برای همین امر همراه داشتم .
صدای تشویق و احسنت حضار شاه را چنان خجل کرد که او نیز با دیگران هم نوا شد .
این حکایت بهانه ای شد تا به یاد بیاوریم سخنان زیبا و آداب دلنشینی که بعضاً موجب تکلف و غرور نیز می شود نه تنها گره گشای قفل سعادت نیست ، بلکه قفلی فاخر است که بر آن افزوده می شود .
تبریک روز معلم سزاوار کسانی است که تمام وجودشان مملو از عشق و صبوری و شوق تربیت فرزندان این آب و خاک است . آنان که علم را از فیلتر تربیت درکام فرزندان میهن عزیزمان می ریزند و ثمره آن را در وجود جوانان شایسه و خداباوری می بینیم که پرچم رشد و شکوفایی همه جانبه دیارمان را بر فراز رفیع ترین قله ها می نشانند .
شایسته ترین تبریک را به یکی از بزرگ ترین معلمین عصر حاضر می گوییم .
معلمی که در سایه ارشادات و درس های بی تکلف خود ، در عین ساده زیستی بزرگترین و مشکل ترین معادله های  جامعه ما را حل می کند . کسی که به راستی الگوی فرزندان ماست . اوست که خود باوری دوباره را زنده کرد و درس شجاعت و عزت را در پیروی از کلام ولایت سرود و یادمان داد که :
می شود و می توانیم .
دکتر محمود احمدی نژاد ؛ روز معلم بر تو که در گفتار و عمل عامل به علم و مربی و تربیت کننده نسل جوانی ؛ مبارک باد .



 
نوشته شده توسط: حمزه |  شنبه 88 اردیبهشت 12  ساعت 4:1 عصر 

    نوشته های پیشین
دل نوشته هایی به مناسبت هفته بسیج
اضطراب و درمان آن
ناگفته های یک وهابی از شیعه شدنش
مدتی این مثنوی تاخیر شد ...
تشریح سه ضلع بازیگردان 18 تیر
نیویورک تایمز: تنگه هرمز و آزمایش موشکی اولین گامهای محکم ایران
بهار عربی بهار اسلامی شد/این خاورمیانه، اسلامی و از اسرائیل متنف
ایران 13 سال زودتر از چشم انداز به مقام علمی اول منطقه رسیده است
اجرای فاز اول هلیکوپتر ملی با 10میلیارد سرمایه/ طراحی پلت فرم خو
پیش به سوی انسانیت:
یک پند مهم ، خشم مگیر !
خواستگاری با جعل عنوان ...
از وال استریت صدای ربنا می آید !
قتل به خاطر یک نگاه !
مرد شیطان صفت در کمین دختربچه مدرسه ای !
[همه عناوین(218)]